9 ماهگیت!!
ابتدای ٩ ماهگیت با هم رفتیمممم همدان با یه عالمه برف و کلیی عکس و برف بازی!
روز ١ بهمن هم اولین مرواریدت جونه زد گلممم مبارکههههههههههه....چند روز بعدش مامان بزرگ فرانگیست اومد و گندومم و ...بوداد و ریخت سرت قیچی و خودکار و قرانم ...گذاشت جلوت ببینه چه کاره میش و شما قران برداشتی
زود میگذره مامانی کنار تو بودن خیلی لذت بخشههه با هم بازی میکنیم شعر میخونیممم .......بهترین بهانه خنده های من شدی عزیزمممم خیلی دوست دارمممم ...خیلی چیه اصلا واژه ای براش پیدا نمیکنممممم!
این روزا حسابی غلت میزنی داد میزنه خودت میکشونی زیر راحتا و نهار خوری....ما هم اسباب کشی داریم و شما حسابی ذوق میکنی این همه شلوغی رو میبینی!
اولین کلمه که یاد گرفتی د د بود قوربونت برم بعد کم کم...توپ ....دست...کت ...گل....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی